پارسا جونپارسا جون، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

روزگار تنهایی پارسا ...

اهواز

تعطیلات دو هفته پیش و رفتیم اهواز ، خیلی یهویی شد و صبح تصمیم گرفتیم وشب راه افتادیم . خیلی دودل بودم که داریم کجا می ریم و قراره خوب باشه یا نه؟ ولی خیلی خیلی خوش گذشت و واقعا یکی از قشنگترین مسافرتهامون بود. همه چیز جدید و جالب و زیبا بود. مامان و بابا که آثار باستانی دوست دارند همه جوره اونجا ارضا شدند چون شوش و شوشتر پر بود از آثار باستانی زمان مادها و ساسانی ها و هخامنشی ها ... واقعا زیبا بود . خرمشهر و رود اروندش که جای خود دارد و بعضی از خونه هایی که هنوز آثار جنگ روی دیوارهاش هست و آبادان و اون بازار ته لنجیش ... تالاب شادگان و ... همه اسمهایی که برامون آشنا بودند ولی ندیده بودیمشون و جنگ ... ...
24 دی 1392

رباتیک

امروز مسابقه رباتیک بین بچه های کلاس رباتیک پارسا برگزار شد . مسابقه اینطوری بود که باید توی مسیرهای مختلف رباتشون رو هدایت میکردند . نوبت پارسا شد و از نظر مامان آبرومون و برد . ولی داوره که می گفت نفر سوم رباتیک جهانه ... ، اومد پیش من گفت خیلی خوب بود خیلی خوب بود . گفتم چطور ؟ گفت می دونی چیش خوب بود؟ درسته خوب نرفت ولی خیلی زود قضیه رو گرفت، همون لحظه گرفت که باید چیکار کنه مامان هم اینطوری بود حالا نمی دونم از زبون بازیش بود؟ از بازار گرمیش بود؟جدی می گفت؟ نمی دونم ... به هرحال مامان جو گیر شد و یک پک 75 هزار تومانی خرید تا پسرش نخبه بشه در آخر هم 3 نفر رو برنده اعلام کرد که پارسا یکیش بود. ...
24 دی 1392
1